به طعنه گفت به من: روزگار جانکاه استبه من! که هر نفسم آه در پي آه است
در آسمان خبري از ستاره من نيستکه هر چه بخت بلند است عمر کوتاه است
به جاي سرزنش من به او نگاه کنيددليل سر به هوا بودن زمين ماه است
شب مشاهده چشم آن کمان ابروست! کمين کنيد که امشب سر بزنگاه است
شرار شوق و تب شرم و بوسه ديدارشب خجالت من از لب تو در راه است
موفق باشي