سلام عليكم دوست عزيز جناب علوي
خوندن چندين باره ي اشعار شما
هنوز سوز اولين بار رو دارن
به روزم
ياعلي
سلام،
مو به تنم راست شد وقتي رباعيها را خواندم.
بوي خون ميدهند.
فقط يك مشكل دارند. داري بيش از حد از اختيارات شاعري استفاده ميكني و اين سبب ايجاد عقده در شعرت ميشود.
سلام آقا سيد علي آقا
سوختم !
سلام آقا سيد
اين روزها براي لذت بردن روزهاي خوبي نيستند
پابه پاي رباعي هاي شما سوختيم...
اين سينه هنوز بوي مادر دارد
اجرتون با مادر
خصوصي:
ميداني بزرگوار ! با خواندن بسياري از اشعار اشك هديه اي ميشود بر ديدگان اما گاهي شعري چون اين شعر ...نفس را ان چنان حبس ميكند كه ميماني ايا ادامه خواهد يافت حياتت .....
نميدانم احساس من اين گونه است يا شاعر شعر از سر عنايت شعري سروده كه تنها جوابش ايستادن دل است !!
......
نميتوانم حق مطلب شعرتان را ادا كنم چرا كه كمات ياري كننده خوبي نيستند اين روزها
به اميد فرج
شكرنه اين عطيه در كرب و بلا
خواهيم گرفت طفل اين مادر را
.......
حقيقتا ذوق سليم و ديدي وسيع داريد ... انقدر كه دل از تپيدن ميماند در ترسيم اين همه مصيبت ....
سلام
فصل ربك وانحر يا فصل لربك وانحر؟
مضامين عالي ولي فرم ها بهتر هم مي تواند بشود بلطفه و كرمه.
گلدان پشت پنجره ها نگذاريد
من حادثه مادر و در را ديدم
تصوير زيبايي ايجاد كردي
احسنت
چند تا از اشعارتون و ذوق و سوز سرشارتون رو خوندم
ممنون آقا