سلام عزيز جان
آسمان را دوباره پر كردند، رد پروازها،كبوترها
صحن هاى حرم سپيد شدند، بال در بال با كبوترها
صيد رم كرده در پى صياد، پلك بر روى هم زد و افتاد
گفت در كنج صحن گوهرشاد، ما كجا و كجا كبوترها
ما كجا و كجا حريم شما، شعرهايم پر از نسيم شما
دل من هست ياكريم شما، كه پريدست تا كبوترها
چشمه درچشمه عشق ازهرسو، مى تراود زچشمه ها آهو
كه بگويند دست بر زانو، التماس دعا كبوترها
آسمان زير بال هاى شما، ما گرفتار اين زمين هستيم
سهم ما خاك سنگ فرش حرم، سهم گلدسته ها، كبوترها
قرنها مى شود كه ما با تو، عهد بستيم بر لب هر جو
پس چرا از تو دور تر شده ايم، پس چرا... پس چرا... كبوترها؟
دستهايت چرا دراز نشد، آهوى خسته ى تو ناز نشد
بالهايم دوباره باز نشد، خوش به حال شما كبوترها
چند تا سطربعد دراين شعر، سمت نقّاره خانه مى چرخم
تو شفا داده اى و باز شدند، آهوان رها، كبوترها