بهترینِ برادرانت، کسی است که تو را در پیروی از خدا یاری کند، از نافرمانی او بازدارد و به خشنود ساختن او فرمانت دهد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
پنج شنبه 89/4/3 ساعت 2:57 عصر
هو
یاامرالمومنین
در حال و هوای ایوان طلای نجف او:
شبی کنار حریم خدا مرا ببرید[1]
مرا به صحن نجف، صحن مرتضا ببرید
برای آن که شوم شهریار، سوغاتی
زخاک پای علی مشک و توتیا ببرید[2]
در این وطن به علی زنده ام مرا هر شب
برای درک علی مشهد الرضا ببرید
من از حریم علی جای دیگری نروم
مگر کبوتر دل را به کربلا ببرید
"حسین" حاصل خون دل "علی" باشد
مرا به شوق "پدر" سوی "بچه ها" ببرید
اگر که کعبه ی دل کربلای او باشد
چرا به هروله دل را به هر کجا ببرید؟
ولی مسیر نجف-کربلا که راهی نیست
مرا برای زیارت به هر دو جا ببرید
هزار قلعه به دست علی گشوده شود
کلید اسمش را پیش قلعه تا ببرید
اگر چه فاصله ها را سلام خواهد برد
ولی برای زیارت مرا به "پا" ببرید
کنار اسم "امیر بیان" چه سازم شعر
چه جمله یا مضمون یا ردیف با" ببرید"؟
مگر به اشک دل چاه او قسم بخورم
شبی کنار حریم خدا مرا ببرید
[1] اللهم ان هذا الحرم حرمک و المقام مقامک:خدایا این حرم(امیر المومنین)،حرم توست(زیارت نامه امیر المومنین)
نوشته شده توسط: سید علی اصغر علوی
i تربت
دوشنبه 89/2/6 ساعت 9:31 صبح
با سجده ما همیشه هم صحبت شد
در کام هزار محتضر شربت شد
از آتش عشق تو اباعبدالله
خاکستر کربلاییان تربت شد
نوشته شده توسط: سید علی اصغر علوی
سه شنبه 88/11/27 ساعت 8:43 صبح
سلام
این مغناطیس وجود امام حسین بود که این همه دل عاشق را با پای پیاده مثل کهربا به خود می کشید
و در این میان دل ما هم قطره ای گم شده بود به سمت دریای حسین
تا ما را هم زائر اربعینی آقا بنویسند و شاید هم مؤمن که من علامات المؤمن... زیاره الاربعین
از کربلا و قصه 14 ملیون دل مشتاق کوی حسین در روز اربعین1431حرف و حدیث که زیاده ولی فعلا بفرمایید چند تا رباعی تحفه سفر اخیر در مشهد مقدس
در ایام شهادت حضرت رضا
(در ضمن خوب می دونیم خدا تک خور ها را دوس نداره فلذا نایب الزیاره بودیم):
بغضی که بهانه گلو می گیرد
از چشمه پاک دل سبو می گیرد
تا لایق دیدار ضریحت باشد
این چشم به اشک خود وضو می گیرد
تا کی سهم چشم تماشا بشود
با اشک فقط عقده دل وا بشود
ای کاش که دل ز دیده سهمی ببرد
تا پاک و زلال مثل دریا بشود
یک پنجره سمت خانه ات وا کرده است
دل سنگ کنار قلبتان جا کرده است
بر سنگ دلان عشق عجیب است ولی
این صخره پیر رو به دریا کرده است
از آینه ی سینه غبار غم رفت
آهو آمد کنارتان، آدم رفت
نقاره زنان بس که به نقاره زدند
من مست شدم ،حاجتم از یادم رفت
گاهی به زبارت خودت شادم کن
با دیدن زائرانتان یادم کن
هر زائر دل تنگ کبوتر شده است
من سخت دلم پنجره فولادم کن
با شوق زیارت شما ما هستیم
مانند کویر تشنه این جا هستیم
هر جا برویم باز بر می گردیم
رودیم و نمک خورده دریا هستیم
نوشته شده توسط: سید علی اصغر علوی
پنج شنبه 88/9/12 ساعت 10:4 عصر
به یاد خالق تصویر زیبای غدیر
که تصویرش به اندازه هزاران سال مضمون ناب دارد:
هر چند خزان، گرفته و سرد رسید
اما به سرودنی ز یک مرد رسید
از سبز شما که خیر بر ما نرسید
پاییز غدیری شد اگر زرد رسید
از جام غدیر شاد هستیم ولی
تنها به حکایتش نشستیم ؛ ولی
در کرب و بلا به یک نظر می فهمیم
در کوفه چگونه عهد بستیم ولی...
مگذار که اشک، آه سوزان بشود
بی یاد شما معنی قرآن بشود
ای کاش تماممان فدایت بشویم
تا عید غدیر، عید قربان بشود
در سردی باغ بی صدا خواهد گفت
بر منبر ساقه ها رسا خواهد گفت
هر غنچه که با غدیر هم راه شده
راز گل سرخ را به ما خواهد گفت
تا آینه در مسیر تردید رسید
در پنجره قاب رخ خورشید دمید
در عید غدیر دستی این پنجره را
بالا برد و کنار خورشید کشید
در مقصد جاده ها نجف می سازیم
یک معبر اشک تا نجف می سازیم
با عشق زیارت دو معشوق قدیم
راه آهن کربلا - نجف می سازیم
نوشته شده توسط: سید علی اصغر علوی
چهارشنبه 88/7/1 ساعت 8:43 عصر
یا کریم
تا مردم قحطی زده کنعانیم
با شوق مدینه از حسن می خوانیم
با تشنه لبیمان زتو گفتیم کریم!
با ظرف شکسته در پی بارانیم
من در پی اتفاق بودم آن شب
آمد نور ...اشتیاق بودم آن شب
با آمدن تو ماه با خود می گفت:
ای کاش که من محاق بودم آن شب
یک بار تو را درک نکردیم ببخش
دایم پی درمان و نه دردیم ببخش
ما قاسم پر شور شما را دیدیم
در معرکه کی مرد نبردیم؟ ببخش
با بلبل و گل ،سرو و چمن خوش بودیم
گاهی به تو ، او گاه به من خوش بودیم
فرزند حسن به کربلا عازم وما
با شور حسن حسن حسن خوش بودیم!
شیرینی کربلا به فرزند شماست
سرزندگی قلب به لبخند شماست
با نسل حسن کرب و بلا زیبا شد
یعنی نفس حسین هم بند شماست
نوشته شده توسط: سید علی اصغر علوی
شنبه 88/2/26 ساعت 3:35 عصر
یا زهرا
یاحسین
بی حضرت دریا دل هر دل می سوخت
سرتاسر خیمه های ساحل می سوخت
می گفت چه بوی آشنایی دارد
انگار در و مادر منزل می سوخت
تا خواند شروع سوره کوثر را
خواندند "فصل ربک و انحر "را
شکرانه این عطیه در کرب و بلا
خواهیم گرفت طفل این مادر را
(بر اساس برداشتی از تفسیر سوره کوثر،ذیل بحث وانحر که گفته اند اشاره به کربلا دارد )
کوبید بر آن...حکایت در دارد
این قصه چقدر روضه در سر دارد
بر "قلب" حسین جای "در" می کوبید
این سینه هنوز بوی مادر دارد
بر نیزه سرش،بدون پیکر می گفت
آن روز حسین جور دیگر می گفت
زینب بود و طایفه نامردان
"خواهر" دید و "مادر مادر "می گفت
در خاطر تیر تا خطر را دیدم
تیر و خون و حلق پسر را دیدم
گلدان پشت پنجره ها نگذارید
من حادثه مادر و در را دیدم
نوشته شده توسط: سید علی اصغر علوی
سه شنبه 88/2/15 ساعت 9:46 صبح
رسیده فصل محرم درون باغ مدینه
ببار اشک بهارم به روی داغ مدینه
به کربلا زده آتش جرقه های نخستش
به سمت علقمه واشد دری ز باغ مدینه
سپاه ابرهه روزی به سمت مکه و حالا
به قصد کعبه ما آمده سراغ مدینه
...هوا گرفته و او هم گرفته روی خودش را
گرفته ماه جمالت چرا چراغ مدینه؟
نوشته شده توسط: سید علی اصغر علوی
یکشنبه 88/1/23 ساعت 8:37 صبح
با شوق تماشای شما آمدهایم
با عشق زیارت خدا آمدهایم
حالا که به سر هوای جانان داریم
شاید نه هویزه... کربلا آمدهایم
راهیان نور:
تا پای نهادیم همه دل بستیم
از خاک شما بود اگر ما هستیم
هر چند که مدتی هویزه بودیم
تا روز ابد همیشه ما سرمستیم
در فصل خزان، بهار بودند همه
بیمرزترین سوار بودند همه
گفتند عقبنشینی، اما اینها
رفتند، طلایهدار بودند همه
در بزمگه جنوب تا چرخیدیم
هرگوشه رسیدیم شهیدی دیدیم
تا در صف خونفشان مستان باشیم
ما اشک فشاندیم و فقط باریدیم
برای خادمین شهدای هویزه:
دل خستهترینیم اگر میخندیم
جا مانده عشق سرخ بیمانندیم
تا خاطرمان همیشه خدمت باشد
سربند اباصالح را میبندیم
برای شهید علم الهدی:
هر شب با اشک یا خدا میکردند
هر روز حماسهای به پا میکردند
زیر سم تانکهای صدام همه
با نام حسین جان فدا میکردند
برای مادر شهید:
مادر! تو گذر به خاک این صحرا کن
با زمزمه چشم خودت دریا کن
هر سال بهار، وقت تحویل بیا
در خانهی ما بهار را پیدا کن
تا پنجرههای آسمان باز شدند
سجاده گشودند پر از راز شدند
بودند همه مست خم پیر خمین
خمپاره رسید غرق پرواز شدند
در باغ لباس او بهاری سرسبز
خاکی ولی از پودی و تاری سرسبز
از آن سبزی وجودش تنها
دیدیم فقط قطعه مزاری سرسبز
آنجا که نبود خواهری تا آید
هنگام شهادتش به صحرا آید
رفتند که در هویزه چون کرب و بلا
شاید زینب کنار آنها آید
برای آنهایی که سراسر وجودشان سوخت و خاکستر شد:
موشک آمد شبیه باران بشود
تا پیکر تو غبار طوفان بشود
ذرات تنت را نفس باد ربود
میخواست هوای پاک صد جان بشود
میخواست که روسفید باشی هر روز
ای کاش پر از نوید باشی هر روز
وقتی که شهید شد در آن روز سرود:
در زندگیت شهید باشی هر روز
نوشته شده توسط: سید علی اصغر علوی
سه شنبه 87/12/13 ساعت 12:7 صبح
در کربلا عرضه داشتیم که:
ما آمده ایم مثل طوفان باشیم
هر چند که تشنه ایم، باران باشیم
تا حرف شما را به زمین نگذارند
ما آمده ایم رحل قرآن باشیم
تا کرب و بلا به چشمها معنا داد
یک قطره اشک وسعت دریا داد
در این همه اشک ناگهان غرق شدیم
تا کشتی تان آمد و ما را جا داد
یاحسین(ع)...
نوشته شده توسط: سید علی اصغر علوی
i روضه
شنبه 87/11/5 ساعت 9:50 صبح
من آمدم که روضه بخوانم برایتان
آن روضهها که مانده میان صدایتان
آن غصهها که در دل آن خون جگر شدید
آوردهایم تشت دلی را برایتان
یک عمر سر زدیم به هر مجلس عزا
این سر، سراسرش سر و کارش سرایتان
آقا اگرچه کرب و بلا شهر کوچکی است
بر وسعتی بناست بهقدر خدایتان
ای مُحرم محرّمت اعصار درد ما!
کی میشویم مَحرم درک عزایتان
درد عظیمتان به دل ما غریبی است
این سینههای تنگ نبوده است جایتان
مولا دهید عشق و به همراه عشق، دل
تا پر کنیم خانهی دل را برایتان
نوشته شده توسط: سید علی اصغر علوی
i ْلیست کل یادداشت های این وبلاگ
مجموعه کتابهای عاشورایی «باغ سیب» منتشر شد
دانشگاه کربلا
انتشار کتاب صوتی \راه عباس شدن\ تأملی بر زیارت حضرت عباس
شش کتاب جدید زیر خیمه حسین علیه السلام
مسجد جامع خرمشهر
مجموعه کتابهای کاربردی عاشورا (از شهدا تا سیدالشهدا)
بر بال اشک
حسینیه دل
و حسینی که همین نزدیکی است
با حرف نه، با علم مرا یاری کن
بناست شب به شب جمعه کربلا باشی
ناشدنی
حسن عاقبت
[عناوین آرشیوشده]
خانه
:: کل بازدیدها :: :: بازدیدهای امروز:: :: بازدیدهای دیروز:: :: درباره خودم :: :: لینک به وبلاگ :: :: اوقات شرعی ::
:: لینک دوستان شاعر من :: میلاد عرفان پور (شعرکده)
:: لینک سایر دوستان من :: ::فهرست موضوعی یادداشت ها :: حسین[44] . کربلا[30] . مهدی[25] . روضه[16] . علی[13] . مشهد[12] . رضا[11] . زهرا[10] . فاطمه[10] . مادر[9] . شهید[9] . اشک[9] . نجف[8] . گریه[7] . امام زمان[7] . جمعه[7] . رمضان[7] . زایر[6] . بیداری اسلامی[6] . بحرین[6] . امام[5] . بیداری[5] . تربت[5] . شهدا[5] . خون[5] . سجده[5] . محرم[5] . فرج[5] . قرآن[5] . کربلا[5] . غزه[4] . فاطمیه[4] . عباس[4] . دفاع مقدس[4] . زیر خیمه حسین[4] . روزه[4] . شعر بحرین[4] . بهار[4] . حرم[4] . امام حسین[4] . ابالفضل[4] . آهو[3] . افطار[3] . پنجره فولاد[3] . تشنه[3] . ساقی[3] . شهادت[3] . زیارت[3] . طوس[3] . عاشورا[3] . حسن[3] . درد[3] . ندبه[3] . مهر[3] . غدیر[3] . نقاره[3] . نماز[2] . لهوف[2] . همسایه[2] . هویزه[2] . کوفه[2] . کریم[2] . کشور های اسلامی[2] . مدیر در مدار کربلا[2] . مدیریت عاشورایی[2] . مدینه[2] . مسجد[2] . عربستان[2] . علقمه[2] . فرات[2] . پرواز[2] . ذکر[2] . راه عباس شدن[2] . راوی[2] . ضریح[2] . صادق[2] . صحن[2] . زینب[2] . اباعبدالله[2] . بقیع[2] . حریم[2] . اشک[2] . باران[2] . آینه[2] . اربعین[2] . اسلامی[2] . اسیر . از شهدا تا سیدالشهداء . اسفند . احمدی روشن . ادب . ارباب . آینه کاری . آیات . آیات بهار . 18 ثانیه با کوثر . آب . آخر هفته . آدم . آسمان . آه . باغ سیب . بانوی آب . بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام . امید . انتشار کتاب صوتی "راه عباس شدن" تأملی . اندیشه . این عمار . العباس . امام رضا . امام رضا شهید راه علم . پیغمبر . جهان آرا . چفیه . چهل حدیث . حدیث . حسینیه . حکام عرب . خادم افتخاری کعبه . خادم الحرمین . خار . خاک . خراسان . خراسانی . خرمشهر . خمینی . بیداری کشور های اسلامی . بیدرای . بیرق . پانزدهم . پدر . تطهیر . تفسیر . تکیه . ثار الله . ثارالله . جابر . جاده . جبهه . زیر خیمه حسین علیهالسلام . شعر غزه . زیبایی . زیتون سرخ . زراره . روح الله . صحن قدس . صیاد . شهید جهاد علمی . شهید راه علم . شهید فضیلت . شهیدان . شوق . طنز . شهر حسین . شهریاری . عالم آل محمد . ظهور . عاشق . رقابت به سبک حبیب . رقیه . رؤوف . دل . دانش . دانشگاه کربلا . دست . دشت . دعا . دعبل . دعوا سر اولویت . سرباز . سعودی . سفر . سفر کربلا . سفره . سه دقیقه در مقتل . سوره . سوغات . سیب . سید الشهدا . سید علی اصغر علوی . سینه زن . شام . شب جمعه . شب قدر . شش گوشه . شعبان . فراق . علی اصغر . علی اکبر . علی محمدی . عمار . عید . عیسی . علم . علمی . علوی . عروج . عطش . غیبت . غیرت . کربلای ایران . فرزند حسن . فروردین . فلسطین . فیلسوف . قاری . قاسم . قربان . قفس . قم . کار مضاعف . کاظم . کبوتر . کرب و بلا . مسجد جامع . مسجد جامع خرمشهر . محمد جهانآرا . مولا . نرگس . مصطفی احمدی روشن . معصومه . مفضل . مقاومت . مقتل . ملک عبدالله . منتظر . منجی . مهدویت . مرثیه . مرد . مالک . مجاهدان . مجتبی . مجموعه کتابهای عاشورایی . مجموعه کتابهای کاربردی عاشورا . کوثر . گوهر شاد . لؤلؤ . لبخند . هیئت . وفا به رنگ کربلا . ولعن الله شمرا . یعقوب . یوسف . کتاب صوتی . کرب و بلا . کربلایی . نهج البلاغه . نیمه . هفت سین . هفته ها . همت مضاعف . :: آرشیو :: قرآن :: وضعیت من در یاهو:: :: خبرنامه ::
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
325180
169
21
زیتون سرخ (گنجینه شعرهای غزه)
محمد مهدی سیار (چشم-زخم)
رضاجعفری (سواد آینه)
بود و خواهد بود
سید حمید رضا برقعی (پرسه در خیال)
حسین متولیان (یه غریب بی نشون)
محمد حسین نعمتی (ساده غزل)
مرتضی پارسا (فوران)
محمد توکلی (هیاکل ناموزون)
علی سلیمانی (کوچه های پرواز)
مرتضی حیدری آل کثیر (غزلکده 2)
حسن بیاتانی (از دوشنبه تا جمعه)
امید مرندی (کربلای مجازی)
همدانی (نامه های کوفه)
حاج سعید حدادیان (قاصدک های سوخته)
کربلایی امیر عاملی
علی محمد مودب (عاشقانه های پسر نوح)
مهدی جهاندار (غزل های فاطمی)
جلیل صفر بیگی (واران)
تکلیف غیبت
علی اکبر لطیفیان (روضه)
سید محمد جواد شرافت (عشق زلال)
آیات غمزه
میلاد عرفان پور (دیگری)
محمد سهرابی (ابر وباده)
هادی وصالی(نود و پنج روز باران)
مولای دل
حضرت زهرا
شهادت
کریم مدینه
امام حسین
قمر بنی هاشم
صادق صدیق
شهر هفتم عشق
امام رؤؤف علی بن موسی الرضا
امام منجی
امام خمینی
کربلای غزه
عاشورا1431
بیداری اسلامی